امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

امشب زنی شراب می خواهد.... شراب مرگ

و عشق ... خواهر مرگ است.

     به انتظار تصویر تو
      این دفتر خالی
      تا چند
      تا چند
      ورق خواهد خورد؟

      جریان باد را پذیرفتن
      و عشق را
      که خواهر مرگ است.
      و جاودانگی
      رازش را
      با تو در میان نهاد.

      پس به هیئت گنجی در آمدی:
       بایسته و آز انگیز
      گنجی از آن دست
      که تملک خاک را و دیاران را
      از این سان
      دل پذیر کرده است!




Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لینک های مفید

درباره وبلاگ


در ساحلی نشسته بودم. صدایی گفت:بنویس. گفتم قلم ندارم. گفت: استخواانت را قلم کن. گفتم:جوهر ندارم. گفت:خونت را جوهر کن. گفتم: کاغذ ندارم. گفت:پوستت را کاغذ کن. گفتم:چه بنویسم؟! گفت:بنویس "دوستت دارم." . . . پس ای مهربان، دوستت دارم.

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 41
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 60
بازدید ماه : 618
بازدید کل : 231798
تعداد مطالب : 358
تعداد نظرات : 206
تعداد آنلاین : 1

كد موسيقي براي وبلاگ